توبه
 
یا حسین
فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی را به همه عاشقان اباعبدالله حسین (ع) تسلیت عرض می نمایم
یک شنبه 25 / 9 / 1390برچسب:, :: ::  نويسنده : پریسا

 

 

 

 

 

منابع مقاله:
 

اخلاق در قرآن، ج 1، مکارم شیرازی؛

 


 

 

بسیاری از علمای اخلاق نخستین گام برای تهذیب اخلاق و سیر الی الله را «توبه » شمرده اند، توبه ای که صفحه قلب را از آلودگیها پاک کند و تیرگیها را مبدل به روشنایی سازد و پشت انسان را از بار سنگین گناه سبک کند، تا براحتی بتواند طریق به سوی خدا را بپیماید.

مرحوم «فیض کاشانی » در آغاز جلد هفتم «المحجه البیضاء» که در واقع آغاز گر بحثهای اخلاقی است چنین می گوید:

«توبه از گناه و بازگشت به سوی ستار العیوب و علام الغیوب آغاز راه سالکین و سرمایه پیروزمندان و نخستین گام مریدان و کلید علاقه مندان و مطلع برگزیدگان و برگزیده مقربان است »!

سپس اشاره به این حقیقت می کند که غالبا انسانها گرفتار لغزشهایی می شوند و با اشاره به لغزش آدم (که در واقع ترک اولی بود نه گناه) می گوید: چه اشکالی دارد که همه فرزندان آدم به هنگام ارتکاب خطاها به او اقتدا کنند، چرا که خیر محض، کار فرشتگان است، و آمادگی برای شر بدون جبران، خوی شیاطین است،و باز گشت به خیر بعد از شر، طبیعت آدمیان است; آن کس که به هنگام ارتکاب گناه و انجام شر به خیر باز گردد، حقیقتا انسان است!

در واقع توبه اساس دین را تشکیل می دهد، چرا که دین و مذهب انسان را به جدا شدن از بدیها و بازگشت به خیرات دعوت می کند; و با توجه به این حقیقت،لازم است توبه در صدر مباحث مربوط به اعمال و صفات نجاتبخش قرار گیرد.» (1)

به تعبیر دیگر، بسیار می شود که از انسان - مخصوصا در آغاز تربیت و سیر و سلوک الی الله لغزشهایی سر می زند،اگر درهای بازگشت به روی او بسته شود بکلی مایوس می گردد و برای همیشه از پیمودن این راه باز می ماند; به همین دلیل، در مکتب تربیتی اسلام، «توبه » به عنوان یک اصل مهم مطرح است و از تمام آلودگان به گناه دعوت می کند که برای اصلاح خویش و جبران گذشته از این باب رحمت الهی وارد شوند.

این حقیقت در سخنان امام علی بن الحسین علیهما السلام در مناجات تابئین با زیباترین صورتی بیان شده، « الهی انت الذی فتحت لعبدک بابا الی عفوک سمیته التوبة فقلت توبوا الی الله توبة نصوحا، فما عذر من اغفل دخول الباب بعد فتحه; معبود من! تو کسی هستی که به روی بندگانت دری به سوی عفوت گشوده ای و نامش را توبه نهاده ای، و فرموده ای باز گردید به سوی خدا و توبه کنید، توبه خالص! حال که این در رحمت باز است، عذر کسانی که از آن غافل شوند چیست »؟ (2)

جالب این که خداوند علاقه فوق العاده ای به توبه بندگان دارد، چرا که آغاز تمام خوشبختیهای انسان است. در حدیثی از امام باقر علیه السلام می خوانیم: «ان الله تعالی اشد فرحا بتوبة عبده من رجل اضل راحلته و زاده فی لیلة ظلماء فوجدها; خداوند از توبه بنده اش بسیار شاد می شود، بیش از کسی که مرکب و توشه خود را در بیابان (خطرناکی) در یک شب تاریک گم کرده و سپس آن را بیابد.» (3)

این تعبیر که با کنایات و لطف خاصی آمیخته است، نشان می دهد که در واقع توبه، هم مرکب است و هم توشه راه، تا انسان وادی ظلمانی عصیان را پشت سر بگذارد و به سر منزل نور و رحمت و صفات والای انسانیت برسد.

به هر حال، در بحث «توبه » مسائل زیادی مطرح است که اهم آنها،امور زیر است:

1- حقیقت توبه

2- وجوب توبه

3- عمومیت توبه

4- ارکان توبه

5- قبولی توبه عقلی است یا نقلی

6- تبعیض در توبه

7- دوام توبه

8- مراتب توبه

9- آثار و برکات توبه

1- حقیقت توبه

«توبه » در اصل به معنی بازگشت از گناه است (این در صورتی است که به شخص گنهکاری نسبت داده شود) ولی در قرآن و روایات اسلامی بارها به خدا نسبت داده شده است در این صورت به معنی بازگشت به رحمت است، همان رحمتی که به خاطر ارتکاب گناه از گنهکار سلب شده بود، پس از بازگشت او به خط عبادت و بندگی خدا، رحمت الهی به او باز می گردد و به همین دلیل یکی از نامهای خدا، «تواب » (یعنی بسیار بازگشت کننده به رحمت یا بسیار توبه پذیر) است.

در واقع واژه «توبه » مشترک لفظی یا معنوی است میان «خدا» و «بندگان » (ولی هنگامی که به بنده نسبت داده شود با کلمه «الی » متعدی می شود و هنگامی به خدا نسبت داده شود با کلمه «علی » (4)

در «المحجة البیضاء» درباره حقیقت توبه چنین آمده است که توبه سه رکن دارد، نخست «علم » و دوم «حال » و سوم «فعل » که هر کدام علت دیگری محسوب می شود.

منظور از «علم » شناخت اهمیت ضرر و زیانهای گناهان است، و این که حجاب میان بندگان و ذات پاک محبوب واقعی می شود. هنگامی که انسان این معنی را بخوبی درک کند، قلب او به خاطر از دست دادن محبوب ناراحت می شود و چون می داند عمل او سبب این امر شده، نادم و پشیمان می گردد; و این ندامت سبب ایجاد اراده و تصمیم نسبت به گذشته و حال و آینده می شود.

درزمان حال آن عمل را ترک می گوید،ونسبت به آینده تصمیم بر ترک گناهی که سبب از دست دادن محبوب می گردد می گیرد، و نسبت به گذشته درصدد جبران برمی آید.

در واقع نور علم و یقین سبب آن حالت قلبی می شود که سرچشمه ندامت است، و آن دامت سبب موضعیگریهای سه گانه نسبت به گذشته و حال و آینده می گردد. (5)

این همان چیزی است که بعضی از آن به عنوان انقلاب روحی تعبیر کرده اند، و می گویند توبه نوعی انقلاب در روح و جان آدمی است که او را وادار به تجدید نظر در برنامه های خود می کند.

2- وجوب توبه

تمام علمای اسلام در وجوب توبه اتفاق نظر دارند، و در متن آیات قرآن مجید کرارا به آن امر شده است; در آیه 8 سوره تحریم می خوانیم: «یا ایها الذین آمنوا توبوا الی الله توبة نصوحا عسی ربکم ان یکفر عنکم سیئاتکم و یدخلکم جنات تجری من تحتها الانهار; ای کسانی که ایمان آورده اید به سوی خدا باز گردید توبه کنید، توبه ای خالص و بی شائبه، امید است (با این کار) پروردگارتان گناهانتان را ببخشد و شما را در باغهایی از بهشت که نهرها از زیر درختانش جاری است داخل کند.»

همه انبیای الهی هنگامی که برای هدایت امتهای منحرف ماموریت می یافتند، یکی از نخستین گامهایشان دعوت به توبه بود; چرا که بدون توبه و شستن لوح دل از نقش گناه، جایی برای نقش توحید و فضائل نیست.

پیغمبر بزرگ خداوند هود علیه السلام از نخستین سخنانش این بود: «و یا قوم استغفروا ربکم ثم توبوا الیه; ای قوم من از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوی او باز گردید و توبه نمایید!» (سوره هود، آیه 52)

پیامبر بزرگ دیگر صالح علیه السلام نیز همین سخن را پایه کار خود قرار می دهد و می گوید: «فاستغفروه ثم توبوا الیه; از او طلب آمرزش کنید و به سوی او باز گردید و توبه کنید!» (سوره هود، آیه 61)

حضرت شعیب علیه السلام نیز با همین منطق به دعوت قومش پرداخت، و گفت: «واستغفروا ربکم ثم توبوا الیه ان ربی رحیم ودود; از پروردگار خود آمرزش بطلبید و به سوی او باز گردید و توبه کنید که پروردگارم مهربان و دوستدار (توبه کاران) است!» (سوره هود، آیه 90)

در روایات اسلامی نیز بر مساله وجوب فوری توبه تاکید شده است، از جمله:

1- در وصیت امیرمؤمنان علی علیه السلام به فرزندش امام مجتبی علیه السلام می خوانیم:

«وان قارفت سیئة فعجل محوها بالتوبة; اگر مرتکب گناهی شدی، آن را به وسیله توبه هرچه زودتر محو کن!» (6)

البته با توجه به این که امام مرتکب گناهی نمی شود، منظور در اینجا تشویق دیگران به توبه است.

2- در حدیث دیگری از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله می خوانیم که به ابن مسعود فرمود: «یابن مسعود لاتقدم الذنب و لا تؤخر التوبة، ولکن قدم التوبة و اخر الذنب; ای ابن مسعود! گناه را مقدم مشمار، و توبه را تاخیر مینداز، بلکه توبه را مقدم کن و گناه را به عقب بینداز (و ترک کن)!» (7)

3- در حدیث دیگری از امیرمؤمنان علی علیه السلام می خوانیم: «مسوف نفسه بالتوبة من هجوم الاجل علی اعظم الخطر; کسی که توبه را در برابر هجوم اجل به تاخیر بیندازد، در برابر بزرگترین خطر قرار می گیرد، (که عمرش پایان گیرد در حالی که توبه نکرده باشد)!» (8)

4- در حدیثی از امام علی بن موسی الرضا علیهما السلام می خوانیم که از جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین نقل می کند: «لیس شی ء احب الی الله من مؤمن تائب او مؤمنة تائبة; چیزی در نزد خدا محبوبتر از مرد یا زن با ایمانی که توبه کند نیست!» (9)

این تعبیر می تواند دلیلی به وجوب توبه باشد به خاطر این که توبه محبوبترین امور در نزد خدا شمرده شده است.

علاوه بر این، دلیل عقلی روشنی بر وجوب توبه داریم و آن این که عقل حاکم بر این است که در برابر عذاب الهی- خواه یقین باشد یا احتمالی- باید وسیله نجاتی فراهم ساخت، و با توجه به این که توبه بهترین وسیله نجات است، عقل آن را واجب می شمرد; چگونه افراد گناهکار خود را از عذاب الهی در دنیا و آخرت می توانند محفوظ بشمرند در حالی که توبه نکرده باشند.

آری! توبه واجب است، هم به دلیل صراحت آیات قرآن مجید و هم روایات اسلامی و هم دلیل عقل، و از این گذشته وجوب توبه در میان تمام علمای اسلام مسلم و قطعی است.

بنابراین، ادله اربعه بر وجوب توبه دلالت می کند، و این وجوب فوری است زیرا مقتضای ادله چهارگانه ای که به آن اشاره شد، وجوب فوری می باشد، و در علم اصول این مساله بیان شده که تمام اوامر ظاهر در فوریت است، مگر این که دلیل بر خلاف آن قائم شود.

3- عمومیت توبه

«توبه » مخصوص به گناه یا گناهان خاصی نیست، و شخص و اشخاص معینی را شامل نمی شود، و زمان محدودی ندارد، و سن و سال و عصر و زمان خاصی در آن مطرح نیست.

بنابراین، توبه از تمام گناهان است و نسبت به همه اشخاص و در هر زمان و هر مکان می باشد، همان گونه که اگر شرایط در آن جمع باشد بقبول درگاه الهی خواهد بود.

تنها استثنایی که در قبول توبه وجود دارد و در قرآن مجید به آن اشاره شده این است که اگر انسان زمانی به سراغ توبه رود که در آستانه برزخ قرار گرفته و مقدمات انتقال او از دنیا فراهم شده است و یا عذاب الهی فرا رسد (مانند توبه فرعون هنگامی که عذاب الهی فرا رسید و در میان امواج نیل در حال غرق شدن بود) پذیرفته نمی شود، و در آن زمان درهای توبه بسته خواهد شد، زیرا اگر کسی در آن حال توبه کند، توبه او اضطراری است نه اختیاری و توام با میل و رغبت; قرآن می گوید:

«و لیست التوبة للذین یعملون السیئات حتی اذا حضر احدهم الموت قال انی تبت الآن و لا الذین یموتون و هم کفار اولئک اعتدنا لهم عذابا الیما; توبه کسانی که کارهای بدی انجام می دهند و هنگامی که مرگ یکی از آنها فرا رسد می گوید: الآن توبه کردم، پذیرفته نیست و نه توبه کسانی که در حال کفر از دنیا می روند ( و در عالم برزخ توبه می کنند) اینها کسانی هستند که عذاب دردناکی برایشان فراهم شده است!» (10)

در داستان فرعون می خوانیم: هنگامی که فرعون و لشکریانش وارد مسیر خشکی داخل دریا شدند و ناگهان آبها فرو ریختند و فرعون در حال غرق شدن بود گفت: «امنت انه لااله الا الذی امنت به بنواسرائیل و انا من المسلمین; من ایمان آوردم که هیچ معبودی جز آن کسی که بنی اسرائیل به او ایمان آورده اند نیست، و من از مسلمین هستم!» (11)

ولی بلافاصله جواب شنید: «آلئن و قد عصیت قبل و کنت من المفسدین; الان ایمان می آوری؟! در حالی که قبلا عصیان کردی و از مفسدان بودی (توبه ات در این حال پذیرفته نیست)!» (12)

درباره بعضی از قوام گذشته نیز می خوانیم: «فلما راوا باسنا قالوا آمنا بالله وحده و کفرنا بما کنا به مشرکین; هنگامی که عذاب (شدید) ما را دیدند گفتند هم اکنون به خداوند یگانه ایمان آوردیم و به معبودهایی که همتای او می شمردیم کافر شدیم!»

قرآن آن در پاسخ آنها می گوید: «فلم یک ینفعهم ایمانهم لما راوا باسنا سنة الله التی قد خلت فی عباده و خسر هنالک الکافرون; اما هنگامی که عذاب ما را مشاهده کردند، ایمانشان برای آنها سودی نداشت، این سنت خداوند است که همواره در میان بندگانش اجرا شده و آنجا کافران زیانکار شدند.» (13)

و به همین دلیل، در مورد حدود اسلامی هنگامی که شخص مجرم بعد از دستگیر شدن و گرفتاری در چنگال عدالت و کیفر و مجازات، توبه کند، توبه اش پذیرفته نیست; چرا که این گونه توبه ها معمولا جنبه اضطراری دارد، و هیچ گونه دلالتی بر تغییر موضوع مجرم ندارد.

بنابراین توبه تنها در یک مورد پذیرفته نیست و آن جائی است که مساله از شکل اختیاری بودن بیرون رود و شکل اضطراری و اجباری بخود بگیرد.

بعضی چنین پنداشته اند که توبه در سه مورد دیگر نیز پذیرفته نیست:

اول در مورد شرک و بت پرستی زیرا قرآن مجید می فرماید: «ان الله لا یغفر ان یشرک به و یغفر مادون ذلک لمن یشاء; خداوند (هرگز) شرک را نمی بخشد و پایین تر از آن را برای هر کس بخواهد و شایسته بداند می بخشد!» (14)

ولی این سخن صحیح نیست; زیرا در این آیه گفتگو از توبه نیست، بلکه سخن از «عفو بدون توبه » است، به یقین تمام کسانی که در آغاز اسلام از شرک توبه کردند و مسلمان شدند توبه آنها پذیرفته شد، و همچنین تمام مشرکانی که امروز نیز توبه کنند و رو به اسلام آورند به اتفاق همه علمای اسلام توبه آنها پذیرفته می شود، ولی اگر مشرک توبه نکند و با حال شرک از دنیا برود مشمول غفران و عفو الهی نخواهد شد، در حالی که اگر با ایمان و توحید از دنیا بروند، ولی مرتکب گناهانی شده باشند، ممکن است مشمول عفو الهی بشوند، و مفهوم آیه فوق همین است.

کوتاه سخن این که، عفو الهی شامل مشرکان نخواهد نشد ولی شامل مؤمنان می شود، اما توبه سبب آمرزش همه گناهان حتی شرک خواهد شد.

دوم و سوم این که، توبه باید در فاصله کمی بعد از گناه باشد نه فاصله های دور، و نیز باید از گناهانی باشد که از روی جهالت انجام گرفته است نه از روی عناد و لجاجت، به دلیل این که هر دو مطلب در آیه 17 سوره نساء آمده است:

«انما التوبة علی الله للذین یعملون السوء بجهالة ثم یتوبون من قریب فاولئک یتوب الله علیهم و کان الله علیما حکیما; توبه تنها برای کسانی است که کار بدی را از روی جهالت انجام می دهند سپس بزودی توبه می کنند، خداوند توبه چنین اشخاص را می پذیرد و خدا دانا و حکیم است.»

ولی این نکته قابل توجه است که بسیاری از مفسران این آیه را بر توبه کامل حمل کرده اند زیرا مسلم است که اگر افرادی از روی عناد و لجاج مرتکب گناهانی شوند سپس از مرکب لجاجت و غرور پایین آیند و رو به درگاه خدا آورند، توبه آنان پذیرفته می شود، و در تاریخ اسلام نمونه های فراوانی برای این گونه افراد است که نخست در صف دشمنان لجوج و عنود بودند و سپس باز گشتند و از دوستان مخلص شدند.

همچنین مسلم است که اگر انسان سالیان دراز گناه کند و بعد پشیمان شود و حقیقتا توبه و جبران کند، توبه او پذیرفته خواهد شد.

در حدیث معروفی از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می خوانیم که فرمود: هر کس یکسال قبل از مرگش توبه کند خدا توبه او را می پذیرد،سپس فرمود یک سال زیاد است، کسی که یک ماه قبل از مرگش توبه کند خدا توبه او را می پذیرد سپس افزود یک ماه نیز زیاد است، کسی که یک جمعه (یک هفته) قبل از مرگش توبه کند توبه او مورد قبول خداوند واقع می شود، باز افزود یک جمعه زیاد است کسی که یک روز قبل از مرگش توبه کند خداوند توبه اش را پذیرا می شود، باز فرمود یک روز نیز زیاد است! کسی که یک ساعت قبل از مرگش توبه کند خداوند توبه او را می پذیرد، سپس افزود یک ساعت هم زیاد است! کسی که قبل از آن که جانش به گلو رسد (در آخرین لحظه حیات و در حال اختیار) توبه کند، خداوند توبه او را می پذیرد!» (15)

البته منظور این است که توبه با تمام شرایطش انجام گردد; مثلا، اگر حقوق افرادی ضایع شده در همان لحظه به افراد مطمئن توصیه کند که حقوق آنها را بپردازند و سپس توبه کند.

آیات فراوانی از قرآن نیز دلیل بر عمومیت توبه و شمول آن نسبت به جمیع گناهان است; از جمله:

1- در آیه 53 سوره زمر می خوانیم: «قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لاتقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم; بگو ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.»

2- در آیه 39 سوره مائده می خوانیم: «فمن تاب من بعد ظلمه و اصلح فان الله یتوب علیه ان الله غفور رحیم; اما آن کسی که پس از ستم کردن توبه کند و جبران نماید خداوند توبه او را می پذیرد، خداوند آمرزنده و مهربان است.»

درست است که این آیه بعد از این بیان حد سارق آمده است ولی دارای مفهوم عام و گسترده ای که شامل همه گناهان می شود.

3- در آیه 54 سوره انعام آمده: «انه من عمل منکم سوء بجهالة ثم تاب من بعده و اصلح فانه غفور رحیم ;هرکس از شما کار بدی از روی نادانی کند سپس توبه و اصلاح نماید، مشمول رحمت خدا می شود، چرا که خداوند غفور و رحیم است.»

در این آیه هرگونه عمل سوء که تمام گناهان را فرا می گیرد، قابل توبه و باز گشت ذکر شده است.

4- در آیه 135 سوره آل عمران چنین آمده است: «والذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذکرواالله فاستغفروا لذنوبهم ومن یغفر الذنوب الا الله و لم یصروا علی ما فعلوا و هم یعلمون; و آنها که وقتی مرتکب عمل زشتی شوند یا به خود ستم کنند، به یاد خدا می افتند، و بر گناه اصرار نمی ورزند با این که می دانند.»

در این جا نیز با توجه به این که ظلم و ستم، هرگونه گناهی را شامل می شود، چرا که بعضی از گناهان ستم بر دیگران است و بعضی ظلم به خویشتن، و در این آیه نسبت به همه آنهاوعده پذیرش توبه داده شده است، عمومیت توبه نسبت به تمام گناهان اثبات می شود.

5- در آیه دیگری (آیه 31 سوره نور) همه مؤمنان را مخاطب قرار داده می فرماید: «وتوبوا الی الله جمیعا ایها المؤمنون لعلکم تفلحون; ای مؤمنان همگی به سوی خدا باز گردید تا رستگار شوید.»

واژه جمیعا دلیل بر این است که هر گناهکاری دعوت به توبه شده است، و اگر توبه دارای مشمول و عموم نباشد، چنین دعوتی صحیح نیست.

این نکته قابل دقت است که در آیات بالا در بعضی از موارد روی مساله اسراف تکیه شده و در مورد دیگر ظلم، و در مورد دیگر عمل سوء،و وعده آمرزش همه این عناوین بطور گسترده،در صورت توبه داده شده است; بنابراین، هر عمل سوء و هر ظلم و ستم و هر اسرافی بر خویشتن از انسان سر بزند و توبه کند، خداوند توبه او را می پذیرد.

در این باره روایات زیادی در کتب شیعه و اهل سنت نقل شده که درهای توبه تا آخرین لحظات عمر، مادام که انسان مرگ را با چشم خود نبیند باز است.

این روایات را می توانید در کتابهای: بحارالانوار (16) و اصول کافی (17) و درالمنثور (18) و کنزالعمال (19) و تفسیر فخر رازی (20) و تفسیر قرطبی (21) و تفسیر روح البیان (22) و تفسیر روح المعانی (23) و کتب دیگر مطالعه فرمایید، و شاید بتوان گفت این حدیث از احادیث متواتر است.

4- ارکان توبه

همان گونه که در بالا آمد حقیقت توبه، بازگشت از نافرمانی خدا به سوی اطاعت است، که ناشی از پشیمانی و ندامت نسبت به اعمال گذشته می باشد و لازمه این پشیمانی و علم به این که گناه حائل میان او و محبوب واقعی می گردد، تصمیم بر ترک آن در آینده و همچنین جبران مافات است; یعنی، تا آنجا که در توان دارد، آثار سوء گناهان گذشته را از درون و برون وجود خویش برچیند، و اگر حقوق از دست رفته ای است و قابل جبران است، جبران نماید. به همین دلیل، در قرآن مجید در آیات بسیاری این معنی تکرار شده است که توبه را با اصلاح و جبران همراه ساخته.

1- در آیه 160 سوره بقره بعد از اشاره به گناه بزرگ کتمان آیات الهی و مجازات سخت آنها می فرماید: «الا الذین تابوا و اصلحوا و بینوا فاولئک اتوب علیهم و انا التواب الرحیم; مگر کسانی که توبه کنند و اصلاح نمایند و آنچه را کتمان کرده بودند آشکار سازند که من توبه آنها را می پذیریم، و من تواب رحیم هستم.»

2- و در آیه 89 سوره آل عمران بعد از اشاره به مساله ارتداد (کافر شدن بعد از ایمان) و مجازات سخت آنها می افزاید: «الا الذین تابوا من بعد ذلک و اصلحوا فان الله غفور رحیم; مگر کسانی که پس از آن توبه کنند و اصلاح نمایند (و در مقام جبران بر آیند) زیرا خداوند آمرزنده و بخشنده است.»

3- و درآیه 146 سوره نساء، بعداز ذکرمنافقان و سرنوشت شوم آنها می فرماید:«الا الذین تابوا واصلحوا و اعتصموا بالله و اخلصوا دینهم لله; مگر آنها که توبه کنند و جبران و اصلاح نمایند و به ذیل عنایت اهلی چنگ زنند و دین خود را برای خدا خالص نمایند.»

و در آیه 5 سوره نور بعد از ذکر مجازات شدید قذف (وارد کردن اتهام زنا و مانند آن به دیگری) و مجازات شدید آنها در دنیا و آخرت، می افزاید: «الا الذین تابوا من بعد ذلک و اصلحوا فان الله غفور رحیم; مگر کسانی که بعد از آن توبه کنند و جبران نمایند که خداوند (آنها را) می بخشد زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است.»

5- و سرانجام به صورت یک قانون کلی در همه گناهان، در آیه 119 سوره نحل می خوانیم: «ثم ان ربک للذین عملوا السوء بجهالة ثم تابوا من بعد ذلک و اصلحوا ان ربک من بعدها لغفور رحیم; اما پروردگارت نسبت به آنها که از روی جهالت بدی کرده اند و سپس توبه نموده و در مقام جبران بر آمده اند خداوند بعد از آن آمرزنده و مهربان است.»

6- شبیه همین معنی در آیه 82 سوره طه نیز آمده است آن جا که می فرماید: «و انی لغفار لمن تاب و آمن و عمل صالحا ثم اهتدی; من هر که را توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد و سپس هدایت شود می آمرزم و می بخشم.»

در این جا علاوه بر مساله باز گشت و عمل صالح (یعنی جبران گذشته) که دو رکن اساسی توبه است، به مساله ایمان و هدایت نیز اشاره شده است.

در واقع گناه نور ایمان را کم می کند و انسان را از طریق هدایت منحرف می سازد; به همین دلیل، باید بعد از توبه تجدید ایمان کند و به راه هدایت باز گردد.

7- باز شبیه همین معنی در آیه 54 سوره انعام نیز آمده که می فرماید: «انه من عمل منکم سوء بجهالة ثم تاب من بعده و اصلح فانه غفور رحیم; هر کس از شما کار بدی از روی نادانی کند سپس توبه و اصلاح (و جبران) نماید (مشمول رحمت خدا می شود چرا که ) او آمرزنده مهربان است.»

از مجموع آیات فوق، منطق قرآن در مساله توبه کاملا آشکار می شود، که توبه حقیقی تنها به گفتن استغفار و حتی ندامت از گذشته و تصمیم بر ترک در آینده نیست، بلکه افزون بر این باید کوتاهی هایی که در گذشته رخ داده و مفاسدی که در روح و جان انسان به وجود آمده و آثار سوئی که گناه در جامعه گذارده تا آن جا که امکان دارد جبران گردد و شستشوی کامل حاصل شود، این است توبه حقیقی از گناه نه تنها گفتن استغفرالله!

نکته دیگری که در اینجا شایان توجه است این است که کلمه اصلاح بعد از ذکر توبه در آیات بالا مانند بسیاری از تعبیرات قرآن مفهوم جامع و گسترده ای دارد که هرگونه جبران مافات را شامل می شود، از جمله:

1- شخص توبه کار باید حقوقی را که از مردم پایمال کرده است به آنها باز گرداند; اگر در حیات هستند به خودشان، و اگر از دنیا رفته اند به وارثان آنها برساند.

2- اگر حیثیت کسی را به خاطر غیبت کردن یا اهانت لکه دار کرده باشد باید از او لیت بطلبد، و اگر از دنیا رفته است به تلافی حیثیت بر باد رفته، کار خیر برای او انجام دهد تا روح او راضی گردد.

3- اگر عباداتی از او فوت شد، قضا نماید. و اگر کفاره دارد (مانند ترک روزه عمدا و شکستن عهد و نذر) کفاره آن را بدهد.

4- با توجه به این که گناه قلب را تاریک می سازد، باید آنقدر اطاعت و بندگی کند تا ظلمت دل را با نور اطاعت برطرف سازد.

جامعترین سخن درباره تفسیر معنی اصلاح همان چیزی است که در کلمات قصار امیرمؤمنان علی علیه السلام در نهج البلاغه در شرح استغفار به معنی جامع و کامل آمده است.

کسی در محضر آن حضرت گفت: استغفر الله گویی امام از طرز سخن او و یا سوابق و لواحق اعمالش می دانست که این استغفار جنبه صوری دارد و نه واقعی، به همین جهت از این استغفار بر آشفت و فرمود:

«ثکلتک امک اتدری ما الاستغفار؟ الاستغفار درجة العلیین; مادرت بر عزای تو بگرید، آیا می دانی استغفار چیست؟ استغفار مقام بلند مرتبگان است!»

سپس افزود: «وهو اسم واقع علی ستة معان; استغفار یک کلمه است اما شش معنی (و مرحله) دارد.»

«اولها الندم علی ما مضی; نخست، پشیمانی از گذشته است.»

«والثانی العزم علی ترک العود الیه ابدا; دوم، تصمیم بر ترک آن برای همیشه است.»

«و الثالث ان توءدی الی المخلوقین حقوقهم حتی تلقی الله املس لیس علیک تبعة; سوم این که حقوقی را که از مردم ضایع کرده ای به آنها باز گردانی، به گونه ای که هنگام ملاقات پروردگار حق کسی بر تو نباشد.»

«و الرابع ان تعمد الی کل فریضة علیک ضیعتها فتؤدی حقها; چهارم این که هر واجبی که از تو فوت شده حق آن را به جا آوری (و قضایا کفاره آن را انجام دهی).»

«و الخامس ان تعمد الی اللحم الذی نبت علی السحت فتذیبه بالاحزان حتی تلصق الجلد بالعظم وینشا بینهما لحم جدید; پنجم این که گوشتهایی که به واسطه حرام براندامت روئیده، با اندوه برگناه آب کنی، تا چیزی از آن باقی نماند، و گوشت تازه به جای آن بروید.»

«والسادس ان تذیق الجسم الم الطاعة کما اقته حلاوة المعصیة فعند ذلک تقول استغفر الله; ششم آن که به همان اندازه که لذت و شیرینی گناه را چشیده ای درد و رنج طاعت را نیز بچشی، و پس از طی این مراحل بگو استغفر الله!» (24)

همین معنی در روایت دیگری از کمیل بن زیاد از امیرمؤمنان علی علیه السلام نقل شده است که عرضه می دارد: «یا امیرالمؤمنین العبد یصیب الذنب فیستغفرالله منه فما حد الاستغفار؟; ای امیرمؤمنان! انسان گناهی می کند واز آن استغفار می نماید، حداستغفار چیست؟»

امام فرمود: «یا بن زیاد، التوبة; ای کمیل بن زیاد! حد آن توبه است.»

کمیل می گوید: «قلت بس; (25) گفتم: همین کافی است!»

«قال: لا; فرمود: نه »

«قلت فکیف؟; عرض کردم پس چگونه است؟»

«قال ان العبد اذا اصاب دنبا یقول استغفر الله بالتحریک; فرمود: هنگامی که انسان گناهی مرتکب می شود، استغفار را به عنوان سرآغاز حرکتی بر زبان جاری کند.»

«قلت و ماالتحریک; عرض کردم منظور از حرکت چیست؟»

«قال: الشفتان و اللسان یرید ان یتبع ذلک بالحقیقة; فرمود:: لبها و زبان به گردش در می آید و مقصودش این است که آن را با حقیقت هماهنگ سازد.»

«قلت وما الحقیقة؟; عرض کردم حقیقت چیست؟»

«قال تصدیق فی القلب، و اضمار ان لایعود الی الذنب الذی استغفر منه; فرمود: منظور تصدیقی است که در دل (نسبت به قبح و زشتی گناه) حاصل شود و تصمیم بگیرد که هرگز به گناهی که از آن استغفار کرده است باز گشت نکند.»

کمیل می گوید عرض کردم: «فاذا فعل ذلک فانه من المستغفرین; هنگامی این کار را انجام دهد در زمره توبه کنندگان است؟»

«قال: لا; امام فرمود: نه »

کمیل می گوید گفتم: «فکیف ذاک; پس توبه حقیقی چگونه است؟»

امام فرمود: «لانک لم تبلغ الی الاصل بعده; این به خاطر آن است که تو هنوز به اساس و ریشه توبه نرسیده ای!»

کمیل عرض می کند: «فاصل الاستغفار ما هو؟; پس اصل استغفار، چیست؟»

امام فرمود: «الرجوع الی التوبة من الذنب الذی استغفرت منه و هی اول درجة العابدین; بازگشت به توبه از گناهی که استغفار از آن کردی، و این نخستین درجه عابدان است.»

سپس امام افزود: «و ترک الذنب و الاستغفار اسم واقع لمعان ست; ترک گناه و استغفار اسمی است که شش معنی و مرحله دارد:

سپس همان مراحل ششگانه ای را که در کلمات قصار نهج البلاغه آمده بود، با کمی تفاوت بیان فرمود. (26)

ممکن است گفته شود: اگر توبه این است که امیرمؤمنان علی علیه السلام در این حدیث بیان فرموده، کمتر توبه کاری می توان پیدا کرد.

ولی باید توجه داشت که بعضی از شرایط شش گانه بالا شرط توبه کامل است، مانند شرط پنجم و ششم، اما چهار شرط دیگر، جزء شرایط واجب و لازم است. و به تعبیر بعضی از محققان، قسمت اول و دوم از ارکان توبه است،و قسمت سوم و چهارم از شرایط لازم، و قسمت پنجم و ششم از شرایط کمال است. (27)

در حدیث دیگری از رسول خدا صلی الله علیه و آله می خوانیم که فرمود: «اما علامة التائب فاربعة: النصیحة لله فی عمله، و ترک الباطل، ولزوم الحق، و الحرص علی الخیر; علامت انسان توبه کار چهار چیز است: نخست خیر خواهی برای (آیین و بندگان) خدا، و ترک باطل و ملازمت حق و تلاش فراوان برای انجام کار خیر.» (28)

این نکته نیز قابل توجه است که اگر گناه او عملی بوده که سبب گمراهی دیگران شده مانند تبلیغات سوء; بدعتگذاری در دین خدا، خواه از طریق بیان و سخن باشد یا از طریق کتابت و نوشته ها، اصلاح و جبران آن در صورتی حاصل می شود یا از طریق کتابت و نوشته ها اصلاح و جبران آن در صورتی حاصل می شود که تمام افرادی را که به خاطر عمل او به انحراف کشیده شده اند تا آنجا که در توان و قدرت دارد باز گرداند، در غیر این صورت توبه او پذیرفته نیست.

و از این جا روشن می شود که تحریف کنندگان آیات الهی و بدعتگذاران و تمام کسانی که مایه گمراهی مردم می شوند، تا چه حد توبه آنها سخت و سنگین است.

این صحیح نیست که یک نفر در ملا عام یا از طریق مطبوعات و وسائل ارتباط جمعی و نوشتن کتابها و مقالات مردم را به گمراهی بکشاند، و بعد در خانه خلوت بنشنید و از پیشگاه خدا تقاضای عفو نماید، به یقین چنین توبه ای هرگز مقبول نیست!

همچنین کسانی که در حضور جمعیت و ملا عام، افرادی را به دروغگویی و بی عفتی و امثال این امور متهم می سازند،و بعد خصوصی نزد طرف می آیند و حلیت می طلبند، یا در غیاب آنها در خانه خلوت توبه می کنند، بی شک توبه آنها نیز قبول نیست، مگر این که طرف آنها را ببخشد، یا در ملا عام سخنان خود را باز پس بگیرند.

به همین دلیل، در روایات متعددی می خوانیم افرادی که تهمت به مردم می زنند، و نسبتهای ناروا به اشخاص می دهند، بعد از اجرای حد شرعی، در صورتی توبه آنها قبول می شود که سخنان خود را باز پس گرفته، و خود را تکذیب کند.

در حدیث معتبری از امام صادق علیه السلام می خوانیم که از حضرتش سؤال کردند: آیا کسی که حد الهی بر او جاری شد اگر توبه کند شهادتش مقبول است؟ فرمود: «اذا تاب و توبته ان یرجع مما قال و یکذب نفسه عند الامام و عند المسلمین، فاذا فعل فان علی الامام ان یقبل شهادته بعد ذلک; (آری) هنگامی که توبه کند و توبه اش به این است که از آنچه گفته باز گردد، و نزد امام و نزد مسلمین حاضر شود و سخنان خود را تکذیب کند، هنگامی که چنین کند بر امام لازم است که شهادت او را بپذیرد (و توبه اش قبول است)» (29)

در حدیث دیگری می خوانیم: «اوحی الله عزوجل الی نبی من الانبیاء قل لفلان وعزتی لو دعوتنی حتی تنقطع اوصالک، ما استجیب لک، حتی ترد من مات الی مادعوته الیه فیرجع عنه; خداوند به یکی از پیامبران وحی فرستاد که به فلان شخص بگو به عزتم سوگند اگر آن قدر مرا بخوانی که بندهای تو از هم جدا شود، دعوت دعای تو را اجابت نمی کنم ( و توبه ات را نمی پذیرم)، تا کسانی را که به خاطر دعوت تو منحرف شده اند واز دنیا رفته اند زنده کنی و از راه خطا باز گردند!» (30)

این حدیث بخوبی نشان می دهد که مساله اصلاح و جبران تا چه حد گسترده است و بدون آن توبه بیشتر جنبه صوری یا مقطعی خواهد داشت.

آخرین سخنی که در این جا لازم به ذکر است این است که کسانی که در برابر انبوه گناهان تنها به ذکر استغفار قناعت می کنند، بی آن که ارکان و شرایط آن را تحصیل نمایند گویی خود را به سخریه می کشند و یا توبه و استغفار را استهزا می نمایند.

به همین دلیل، در روایتی از امام باقر علیه السلام می خوانیم که فرمود: «التائب من الذنب کمن لاذنب له، و المقیم علی الذنب و هو مستغفر منه کالمستهزء; کسی که از گناه خویش توبه (کامل و جامع الشرایط) کند، مانند کسی است که گناهی از او سر نزده، اما کسی که گناه را ادامه می دهد در حالی که از آن استغفار می کند، مانند کسی است که استهزاء می نماید. (31)

5- قبولی توبه عقلی است یا نقلی؟

همه علمای اسلام اتفاق نظر دارند که توبه اگر جامع الشرایط باشد در پیشگاه خداوند مقبول است. و آیات و روایات نیز بوضوح بر این مطلب دلالت می کند، ولی در این که آیا قبول توبه عقلی یا عقلایی یا نقلی است، بحثهایی وجود دارد.

جمعی معتقدند: سقوط عقاب و مجازات الهی بعد از توبه، جنبه تفضل دارد; اگر خداوند اراده کند بعد از توبه گناه بنده اش را نبخشد کاملا ممکن است همان گونه که در میان مردم نیز معمول است که اگر کسی در حق دیگری ظلم کند، سپس عذر خواهی نماید، می تواند او را ببخشد یا نبخشد.

در حالی که جمعی دیگر سقوط عقاب را به وسیله توبه واجب و لازم دانسته اند، حتی عدم پذیرش او را بعد از عذر خواهی مجرم، زشت و ناپسند می دانند، و این کار مسلما بر خداوند روا نیست.

ممکن است در این جا نظر سومی را پذیرفت،و آن این که لزوم قبول توبه، امر عقلایی است، یعنی اگر چه عقل، پذیرش توبه و عذر خواهی را واجب و لازم نمی شمرد ولی بنای عقلای جهان بر این است که اگر کسی کار خلافی انجام داد، و بعد در مقام عذر خواهی برآمد، و تمام آثار سوء عمل خود را جبران نمود، به گونه ای که گویی هیچ چیز از میان نرفته است، اگر حیثیت کسی از دست رفته بود، اعاده حیثیت نمود، و اگر حقوقی پایمال شده بود، حق را بطور کامل جبران کرد، و اگر طرف قلبا ناراحت شده بود، ناراحتی او را از طرق مختلفی از میان برد; در چنین شرایطی، بنای تمام عقلای جهان بر این است که غذر و توبه را می پذیرند، و اگر کسی نپذیرد، او را کینه توز و خارج از موازین انسانیت و اخلاق می شمرند.

بی شک خداوند قادر متعال و بی نیاز از هر کس و هر چیز، سزاوارتر است که در این گونه موارد، توبه و عذر خواهی توبه کاران را بپذیرد و از مجازات آنها صرف نظر کند.

بلکه ممکن است پا را از این فراتر گذاشت، و وجوب قبول توبه را عقلی شمرد و آن را متکی که «قاعده قبح نقض غرض » دانست.

توضیح این که: می دانیم خداوند از عبادات و اطاعت بندگان بی نیاز است و تکالیف الهی الطاف او برای تکامل و تربیت بندگان است; نماز و روزه و سایر عبادات، روح و جان ما را پرورش می دهد و روز به روز به خدا نزدیکتر می سازد; سایر واجبات و محرمات هر کدام به نحوی در تکامل ما تاثیر دارد.

در باره حج می خوانیم: «لیشهدوا منافع لهم »; مردم مامور به زیارت خانه خدا هستند تا از منافع مادی و معنوی آن بهره مند شوند» (32)

در آیات دیگر قرآن، نماز، سبب نهی از فحشاء و منکر (33) و روزه سبب تقوا (34) و زکات مایه پاکی فرد و جامعه از رذائل اخلاقی و انحرافات شمرده شده است. (35)

در روایات اسلامی نیز ایمان مایه پاکی از شرک، و نماز سبب پیراستن انسان از کبر ... و حج مایه وحدت مسلمین، و جهاد سبب عزت اسلام، و .... شمرده شده است. (36)

به این ترتیب، همه تکالیف الهی اسباب سعادت انسان و حلقه های تکامل او محسوب می شوند، همان سعادت و تکاملی که هدف اصلی آفرینش انسان و رسیدن به مقام عبودیت و قرب به خداست (و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون) (37)

بی شک وجوب توبه و قبول آن یکی از این حلقه های تکامل است چرا که انسان به هرحال معصوم نیست و خطاهایی از اوسر می زند، اگر راه بازگشت را به روی او نگشایند، به یقین ازتکامل بازمی ماند ولی اگر به او اعلام شود که اگر خطایی از تو سرزد به سوی خدا باز گرد، و تمام آنچه را درگذشت ضایع کردی جبران نما، خداوند توبه تو را می پذیرد; چنین کسی به سعادت و تکامل نزدیکتر، و از انحراف و خطا دورتر خواهد بود.

نتیجه این که: عدم پذیرش توبه، سبب نقض غرض می شود، چون هدف از تکالیف و طاعات، تربیت و تکامل انسان بوده، و عدم پذیرش توبه به این کار ضربه می زند، و خداوند حکیم هرگز نقض غرض نمی نماید.کوتاه سخن این که: توبه دارای فلسفه ای است که با تکامل انسان ارتباط نزدیک دارد; اگر درهای توبه بسته شود، انگیزه تکامل از بین می رود; بلکه انسان به عقب بر می گردد، چرا که تصور می کند راه نجاتی برای او نیست و در این صورت چه دلیلی دارد که گناهان دیگر را ترک کند; و درست به همین دلیل، تمام مربیان بشری خواه آنها که پایبند به ادیان الهی هستند و آنها که پایبند نیستند، راه توبه و بازگشت را به روی افراد مورد تربیت باز می گذارند تا شعله انگیزه اصلاح و جبران و حرکت به سوی کمال در آنها خاموش نگردد.

و به این ترتیب، قبول توبه توام با شرایط نه تنها به حکم آیات و روایات، ثابت و مسلم ست بلکه به حکم عقلا و عقل، نیز امری ثابت و غیر قابل انکار می باشد.

6- تبعیض در توبه

آیا ممکن است انسان از بعضی از گناهان توبه کند در حالی که مرتکب گناهان دیگری می شود; مثلا، شخصی است که هم مرتکب نوشیدن شراب و هم غیبت مردم می شو

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ

×به وبلاگ من خوش آمدید× این وبلاگ جهت ابلاغ پیام عاشورا است و اینکه هدف از قیام عاشورا چه بوده؟ ممنون میشم با نظر دادنتون منو تو گسترش و ارتقاء این وبلاگ کمک کنین #
موضوعات
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان یا حسین و آدرس ya-hoseyn.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 138
بازدید دیروز : 517
بازدید هفته : 1036
بازدید ماه : 1028
بازدید کل : 83601
تعداد مطالب : 263
تعداد نظرات : 60
تعداد آنلاین : 3